یك روز راننده ی یك وانت بزی را می ذاره پشت وانت می بینه بزه داره گریه می كنه میگه چرا داری گریه میكنی میگه می خوام جلو بشینم.راننده میارتش جلو می بینه داره گریه می كنه مگه میخوام جای راننده باشم كه رانندگی كنم. راننده جایش را با بزه عوض میكنه میبینه بزه بازم داره گریه میكنه میگه چرا داری گریه می كنی بزه میگه این اشك شوق است.
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
نظرسنجی
نظرتان درباره سايت
آمار سایت